حقوق مالی ، حقوقی است که هر فرد با دارایی و اموال خود دارد. این سری از حقوق دارای ارزش اقتصادی هستند. در مقابل حقوق مالی، حقوق غیر مالی قرار دارد که قابل تبدیل به پول نیستند، مانند حق حضانت. حقوق مالی، بر اساس موضوع حق، به دو دسته حقوق عینی و دینی تقسیم می شوند و حق عینی، شامل حق مالکیت، حق ارتفاق و حق انتفاع می باشد.
برای مشاوره حقوق مالی و انواع آن
برای مشاوره حقوق مالی و انواع آن
حقوق، جمع کلمه حق است. حق، امتیازی است، که هر شخص بر اساس قانون، در جامعه دارد. هر فرد، دارای انواع مختلف حق می باشد، که یکی از آنها حق نسبت به اموال است ، که به آن، حقوق مالی گفته می شود، حق مالی، حقی است، که قانون گذار، در حوزه اموال افراد یک جامعه در نظر گرفته است. این حق، دارای ارزش اقتصادی بوده و شرایط و ویژگی های مخصوص به خود را دارد.
حق مالی، چون با اموال ، منافع و دارایی های افراد مرتبط است، از اهمیت بسیار زیادی بر خوردار می باشد. حقوق مالی به انواع مختلفی تقسیم می شوند که هر کدام از آنها آثار و ویژگی های مخصوص به خود را دارد. بنابراین، ممکن است، برای افراد، ابهاماتی در این خصوص ایجاد شود، که حقوق ایجاد شده برای آنها در ذیل کدام گروه قرار می گیرد.
از این رو، در این مقاله قصد داریم، در ابتدا، به این سوال پاسخ دهیم، که حقوق مالی چیست؟ سپس، انواع حقوق مالی را بررسی کرده و هرکدام را توضیح دهیم و در ادامه، تفاوت حقوق مالی با غیر مالی را بررسی نماییم. اگر در خصوص حقوق مالی سوالاتی دارید، در این مقاله با همراه باشید.
حقوق مالی ، حقوقی است که مرتبط با دارایی و اموالی هر فرد است . یعنی، افراد، نسبت به مالی که دارند، دارای حق یا حقوقی هستند . در مقابل حقوق مالی ، حقوق غیر مالی است، که مرتبط با حقوق افراد، خارج از اموال و دارایی هایشان است. مثل حق زوجیت یا بنوت یا حق حضانت که این حقوق، با مال سر و کار ندارند و بیشتر، به حقوق شخصی فرد مرتبط هستند. حقوق مالی، دارای ویژگی هایی بوده که آن ها را از حقوق غیر مالی متمایز می کند. این ویژگی ها عبارتند از :
اول، حقوق مالی و اجرای آن، برای دارنده آن حق، منفعت و سود مالی دارد؛ یعنی این منفعت را می توان به پول تبدیل کرد و دارای ارزش اقتصادی است، اما حق غیر مالی به صورت مستقیم، قابلیت تبدیل به پول را ندارد.
دوم، این که هر فرد می تواند، حق مالی اش را به فرد دیگر انتقال بدهد. مثلا، فردی که مالک یک خانه است، نسبت به آن خانه، حق مالکیت ( بارزترین نمونه حق مالی ) دارد. بنابریان، می تواند با فروختن خانه، حق مالی خود را به دیگری انتقال دهد . اما حق غیر مالی، این ویژگی را ندارد. برای مثال، حق زوجیت، قابل انتقال به دیگری نیست.
سوم، کسی که حق مالی دارد، می تواند از حق مالی خود بگذرد و آن را ساقط کند. مثلا، کسی که پولی به او ارث می رسد، در واقع مالک ارثیه است و نسبت به آن، حق مالی دارد؛ اما می تواند بگوید، من این حق را نمی خواهم . در حقوق، به این عمل، اسقاط حق می گویند . اما در حق غیر مالی، نمی توان گفت، من از حق پدری خود نسبت به فرزندم، صرف نظر می کنم و آن را نمی خواهم .
چهارم، حق مالی، می تواند توقیف شود، یعنی اگر کسی نتواند قرض و بدهی های خود را بپردازد، این امکان برای طلبکارانش وجود دارد که از دادگاه، تقاضای توقیف اموال او را بکنند و دادگاه، می تواند اموال آن فرد را توقیف کند. اما امکان توقیف، نسبت به حقوق غیر مالی وجود ندارد . پس حق مالی، چهار ویژگی اصلی دارد: دارای ارزش پولی است و قابلیت توقیف، نقل و انتقال و اسقاط را دارد.
حقوق مالی، حقوقی هستند، که اشخاص، نسبت به اموال پیدا می کنند. حقوق مالی، در یک تقسیم بندی، به دو نوع عینی و دینی تقسیم می شوند. ملاک، در این تقسیم بندی، موضوع حق است. حق عینی، به صورت مستقیم، نسبت به یک عین خارجی اعمال می شود، اما حقوق دینی که نام دیگر آن حق شخصی است؛ یعنی حقی که شخص نسبت به دیگری پیدا می کند و حق ایجاد شده می تواند، بابت پرداخت یک دین یا انجام یک فعل یا ترک فعل باشد.
حق دینی و حق عینی، با هم تفاوت ها و شباهت هایی دارند. هردو این حقوق، قابل اسقاط هستند. اما به اسقاط حق عینی، اعراض گفته شده و به اسقاط حق دینی، ابراء می گویند. همچنین، هر دو این حقوق، قابلیت نقل و انتقال دارند.
حقوق مالی در تقسیم بندی دیگری که بر اساس نوع رابطه بین صاحب حق و موضوع آن است، به سه گروه تقسیم می شوند. تمامی حقوقی که در این تقسیم بندی وجود دارند، در شمار حق عینی قرار می گیرند. به موجب ماده 29 قانون مدنی، "ممکن است اشخاص نسبت به اموال، علاقه های ذیل را دارا باشند :
مالکیت ( اعم از عین یا منفعت)
حق انتفاع
حق ارتفاق به ملک غیر"
همان طور که پیش از این، در خصوص ویژگی های حقوق مالی گفتیم، حقوق مالی، دارای 4 ویژگی اصلی هستند که عبارتند از:
اصولا، قابلیت تبدیل به پول را دارند.
قابلیت نقل و انتقال به دیگران را دارند.
قابلیت اسقاط را دارند.
دارای قابلیت توقیف اموال می باشند.
اما حقوق غیرمالی، در مقایسه با حقوق مالی، این چهار ویژگی را نداشته و باهم تفاوت هایی دارند. حقوق غیر مالی، دارای ماهیت و ویژگی هایی هستند که نمی توان آن ها را به پول تقویم کرد یا منفعت پولی از آن ها به دست آورد. از حقوق غیر مالی، می توان به حق حضانت یا زوجیت اشاره کرد. این حقوق را نمی توان به دیگران انتقال داد. هیچ کس، نمی تواند حق غیرمالی مثل ابوت را از خود اسقاط بکند و بگوید، من دیگر پدر نیستم. در خصوص توقیف حق نیز این چنین بوده و این حقوق، قابلیت توقیف، برای طلبکاران را به وجود نمی آورند.
باید به این نکته اشاره شود که حقوق غیر مالی، ممکن است به صورت غیر مستقیم، منفعت مالی برای صاحب حق ایجاد کنند. مثلا در حق زوجیت، طرفین به صورت مستقیم، دارای منفعت مالی نیستند، اما این حق، آثار مالی غیر مستقیمی، مثل دریافت نفقه و مهریه را برای زوجه، به دنبال خواهد داشت.
حق مالی عینی، حقی است که هر شخص، نسبت به اموال عینی خارجی خود دارد . با این توضیح که فرد، می تواند هر زمان که بخواهد و بدون اجازه دیگران، از آن مال استفاده کند . مثل حق استفاده از کیف ، کفش ، ساعت ، لباس و غیره. حق عینی با توجه به اینکه حق مالی عینی، با واسطه یا بدون واسطه اعمال شود ، به دو دسته اصلی و تبعی، تقسیم می شود :
حق عینی اصلی : حقی است که باعث می شود، مالک به طور مستقیم، از مال خود استفاده کند. مثل حق مالکیتی که فرد، نسبت به خانه خود، بدون هیچ واسطه و دینی دارد .
حق عینی تبعی : حقی است که به طور مستقیم، نسبت به یک مال، اعمال نمی شود. در واقع، حق عینی تبعی، وقتی به وجود می آید که یک عین معین ( مثل خانه ، اتومبیل و غیره)، وسیله تضمین یک دین، قرار می گیرد.
مثلا، وقتی فردی از دیگری وام می گیرد و خانه خود را به عنوان وثیقه، در اختیار او قرار می دهد، وام دهنده(مرتهن) حق دارد در صورتی که وام گیرنده (راهن) دینش را پرداخت نکند، با رعایت موازین قانون، بدهی اش را با فروش خانه تامین کند.
پس حق عینی تبعی، زمانی به وجود می آید که ابتدا، یک دین و تعهد وجود داشته باشد و یک عین معین ، بابت تضمین پرداخت دین به عنوان وثیقه، در نظر گرفته شود. در پرداخت دیون بدهکاران، طلبکاران با وثیقه، ارجحیت دارند.
حق دینی که به آن، حق شخصی هم گفته می شود، یعنی حقی که شخص نسبت به دیگری پیدا می کند و حق ایجاد شده می تواند، بابت پرداخت یک دین یا انجام یک فعل یا ترک فعل باشد. مانند وقتی که کسی، باید به دیگری پولی بدهد یا وقتی کسی، متعهد می شود که کاری را برای دیگری انجام دهد.
در حقوق دینی، سه رکن اصلی وجود دارد که به رکن اول، بدهکار ، متعهد یا مدیون می گویند و به رکن دوم، طلبکار، متعهدله یا داین گفته می شود و رکن سوم موضوع تعهد است که می تواند پرداخت دین، انجام فعل یا ترک فعل باشد.
برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد حقوق مالی و انواع آن در کانال تلگرام موضوعات حقوقی عضو شوید . کارشناسان مرکز مشاوره حقوقی دینا نیز آماده اند تا با ارائه خدماتی در زمینه مشاوره حقوقی تلفنی دینا به سوالات شما عزیزان پیرامون حقوق مالی و انواع آن پاسخ دهند .
برای مشاوره حقوق مالی و انواع آن
برای مشاوره حقوق مالی و انواع آن
عناوین اصلی این مقاله
مقالات مرتبط
ارتباط با ما
درصورتی که برای مشاوره در تمامی زمینه های ذکر شده در سایت، به دانش چندین ساله ما در این زمینه نیاز داشتید می توانید با شماره تلفن 9099075303 ( تماس با تلفن ثابت از سراسر کشور و به ازای هر دقیقه 180000 ریال ) در ارتباط باشید.
سایت مشاوره دینا یک مرکز خصوصی و غیرانتفاعی است و به هیچ ارگان دولتی و خصوصی دیگر اعم از قوه قضاییه ، کانون وکلا ، کانون کارشناسان رسمی دادگستری و .... هیچگونه وابستگی ندارد.
جهت ارئه انتقادات، پیشنهادات و شکایات با شماره تلفن 54787900-021 تماس حاصل فرمایید.
تمامی حقوق این سایت متعلق به دینا می باشد ©